مجموعه فعالیتها و ارتباطاتی که در این عرصه صورت میگیرد تا با حفظ و تقویت اعتقادات و باورهای عمیق یک جامعه ارزشهای برآمده از آن را در روابط جامعه گسترش دهند و از این طریق نظم و انظباطی هدفمند را در مجموعه رفتارهای افراد یک جامعه سامان دهند تحت عنوان «نظام فرهنگی» نام میبرند. حال اگر به دو خصوصیت مهم افراد در تعاملات اجتماعی شامل: 1.تأثیر اعتقادات و گرایشات درونی افراد بر همه تصمیمات و رفتارهای روزمره آنها در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی 2.تأثیرپذیری افراد از محیط اجتماعی و فعالیتهای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی که در جامعه صورت میگیرد توجه کنیم. این نکته را قابل قبول میسازد که بین این چهار گروه از فعالیتها، داده و ستادهای مستمر وجود دارد و شناخت آنها، مقدمه درک فلسفه وجودی «پیوست فرهنگی» و چگونگی ساماندهی آن است (نمودار زیر این ارتباطات را نشان میدهد) با این مقدمه، میتوان این موضوع را توضیح داد که اگر فرض کنیم حکومتها، هیچ مداخله آگاهانهای و سازمانیافتهای را در شکلگیری اعتقادات و ارزشهای خاصی نداشته باشند و جامعه بصورت بستهای اداره شود در یک روند زمانی بلندمدت، میتوان پذیرفت که اعتقادات و گرایشات فرهنگی یک جامعه، برآیند حضور نوع باورها و اعتقادات و گرایشات برجستگان و نخبگانی است که در بخشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی فعال بوده و پیشتازی آنها زمینهساز تسلط نوع اعتقادات، ارزشها و رفتارهای آنها در جامعه میگردد، نمونه این تغییرات و تحولات را در تاریخ بسیاری از کشورها میتوان شناسائی نمود، مانند اینکه مسلمان شدن بعضی از جوامع، بواسطه مهاجرت تجار متدین از سرزمینهای اسلامی به آن کشورها، یا اشاعه یک مذهب خاص را در تودههای مردم، بواسطه اعتقادات پادشاهان قدرتمند و در عین حال محبوب در مقطعی از زمان شاهد بودهایم. اما با توسعه و گسترش ارتباطات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بین جوامع بشری، سرعت تغییرات فرهنگی و همچنین مراکز و تحولات موثر بر تغییرات فرهنگی جوامع، لحظه به لحظه رو به افزایش است و دیگر این نخبگان جامعه خودی نیستند که تحولات درونی را هدایت میکنند، بلکه ترکیبی گسترده و پیچیده، آشکار و پنهان از مجموعة از این عوامل است که منشاء تغییرات فرهنگی میشود. میتوان در یک تقسیمبندی کلی به شرح زیر به نتایج اصلی توسعه ارتباطات اشاره نمود: بدینترتیب با صرف وجود اعتقادات و باورهای خاص در مدیریت ارشد یک جامعه، نمیتوان انتظار داشت جامعه تحت تاثیر آنها، این اعتقادات و باورهای را پذیرا باشد، بلکه باید با بهرهگیری از ابزارها و روشهای نوین علمی بر بخش اعظم مراکز تأثیرگذار بر فرهنگ جامعه اشراف پیدا کرد و متناسب با پیچیدگی و ماهیت فرهنگ برای اصلاح و هدایت آنها، در راستای اعتقادات و ارزشهای مورد نظر اعمال مدیریت نمود. نقاط تأثیرگذار در فرهنگ جوامع نقاط تأثیرگذار را در اولین طبقهبندی میتوان بدو طیف کلی، نقاط تأثیرگذار داخلی و خارجی تقسیمبندی نمود. نقاط تأثیرگذار داخلی را نیز میتوان به دو گروه فعالیتهای آگاهانه برای حفظ و تقویت فرهنگ اصیل موردنظر و تأثیرات فرهنگی حاصل از فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که بصورت ناخودآگاه اتفاق میافتد تقسیم کرد. همانطور که نقاط تاثیرگذار خارجی را میتوان به فعالیت آگاهانه خارج از مرزها برای ایجاد تغییر در نظام اعتقادات و باورهای جامعه و تاثیرات غیرمستقیم فرهنگی حاصل از ورود علوم، فنآوریهای جدید، روشها و الگوگیریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقسیم کرد. این مسئله قابل اثبات است که هرچقدر جوامع به سمت توسعه و مدرن شدن به پیش میروند، تأثیرات فرهنگی حاصل از فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رو به افزایش است[1] و حتی بسیاری از فعالیتهای مستقیمی که به عنوان فعالیتهای فرهنگی قلمداد میشود در خدمت تولید نیازهای جدید در عرصه اقتصاد یا زمینهسازی برای تحقق سیاستهای اجتماعی خاص و یا تغییر و تحولات سیاسی جامعه است و مجموعه فعالیتهای اصیلی که بواقع برای حفظ و تقویت اعتقادات و باورهای اصیل یک جامعه صورت میگیرد، بخش محدود و ناچیزی است، ضمن آنکه بواسطه عدم رشد روشها و تاخیر در بهرهگیری از علوم و فنآوریهای جدید در فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی، روند نفوذ آنها بسیار کند میباشد با این توضیحات، آنچه را به عنوان فلسفه وجودی پیشبینی «پیوست فرهنگی» برای طرحها و پروژههای جامعه میتوان ذکر کرد عبارت است از: تلاش آگاهانه و از پیشطراحی شده برای جلوگیری از آثار مخرب فرهنگی بهرهگیری از علوم، فنآوریها، روشها و الگوهای وارداتی و همچنین اصلاح کارکردهای فرهنگی فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داخلی است. تا از این رهگذر، بتوان تاثیرات غیرمستقیم فرهنگی و تاثیرات ناخودآگاه الگوگیریها و بیتوجهیهای داخلی را در عرصه تصمیمات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روزافزون را، به حداقل رساند. از این روی تحقق این معنا مستلزم وجود شناخت کافی از: الف: مفهوم جامع فرهنگ، فرایند فرهنگسازی و فرهنگپذیری افراد، فرایندهای تغییر و تحول فرهنگی در جوامع. ب: درک جامعالاطرافی از چگونگی تاثیر تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی جامعه بر مسائل فرهنگی جامعه ج: شناخت تاثیرات مثبت و منفی فرهنگ عمومی جامعه موجود در میزان موفقیت و پیشرفت، سیاستها، برنامهریزیها و اقدامات مختلفی است که برای حل معضلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اعمال میشود. د: داشتن تحلیل جامع از معضلات ساختاری نظامهای موجود، که از طریق سازمانهای مختلف در مسیر سرعت پیشرفت جامعه مانعتراشی میکنند. از این روی، تذکر این نکته ضرورت دارد که باید مواظبت نمود که: · تلقی محدود از مفهوم فرهنگ · نشناختن تاثیرات متقابل فرهنگ، سیاست، اقتصاد · آشنائی ناقص و ابتدائی اکثریت مدیران اجرائی متدین از مفهوم فرهنگ و فرهنگسازی
. نگرانی از تبدیلشدن «پیوست فرهنگی» به ابزاری برای کندکردن تصمیمات اجرائی باعث نشود که با تدوین ضوابطی ناقص برای تعداد محدودی از پروژههای عمرانی تحت عنوان «پیوست فرهنگی» از تحولی بنیادین در جهتگیری برای اصلاح نظامهای اجرائی کشور و پایهگذاری تمدن اسلامی جلوگیری شود. .... تهیه پیوست فرهنگی برای طرحها و لوایح قانونی است که مردمسالاری دینی را تجلی میبخشد. بخصوص اینکه، در آغاز این حرکت چند مانع بزرگ اجتماعی هم در مسیر چنین تلاشی وجود دارد که عبارتند از: الف: عمدهسازی نیازهای اقتصادی از رهگذر ذات توسعه غربی و دامن زدن آن در نظام تبلیغات سیاسی و خلاصهکردن مشکلات جامعه در معضلات مادی و اقتصادی. ب: پیچیدگی ماهیت موضوع در کنار عدم کارآئی سازمانهای فرهنگی موجود برای هدایت این حرکت و نگرانی از شکلگیری یک جریان بوروکراسی مزاحم در جلوگیری از سرعت تصمیمگیریهای اجرائی. ج: ابهامات و اختلافنظرهای گسترده بین نخبگان و کارشناسان جامعه، پیرامون مفاهیمی که دراین عرصه بکار گرفته میشود. د: وجود درآمدهای حاصل از فروش سرمایههای یکبارمصرف نفت، که در شرایط موجود، حل هر مشکل ریشهای و ساختاری را به تاخیر میاندازد و نارسائیهای ناشی از آن عامل را با دلارهای نفتی جبران میکنند. بعد از ذکر این مقدمات و تذکرات، اهمیت پیوست فرهنگی از دو بعد قابل توجه است. 1ـ نقش سازنده در تسریع تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی 2ـ نقش اصلاحی در رفع موانع ساختاری و فرهنگی موجود در مسیر پیشرفت و توسعه ایران اسلامی 1. نقش سازنده پیوست فرهنگی در توضیح نقش سازنده پیوست فرهنگی میتوان اشاره نمود که: 1ـ1ـ اهداف اصلی و غائی نظام اسلامی، بهبود مستمر و استقرار اعتقادات، ارزشها و جهانبینی اسلامی در تمامی روابط جامعه و ارتقاء اخلاقیات اصیل انسانی و اسلامی در بین تمامی آحاد جامعه است و از رهگذر اجرائیشدن پیوستهای فرهنگی است که در روند تحقق این اهداف تسریع میشود.[3] 2ـ1ـ قدرت، مشروعیت، نفوذ جهانی نظام جمهوری اسلامی در شرایط امروز جهانی در گرو رشد اعتقادات دینی و حفظ ارزشهای اسلامی در بین کارگزاران، نخبگان و توده مردم است و اجرائیشدن پیوستهای فرهنگی، زمینهساز رشد اعتقادات و حفظ ارزشهای اسلامی در عرصههای مختلف است. 3ـ1ـ حفظ و تقویت هویت ایرانی و اسلامی جامعه، در شرایطی که سرعتپیداکردن فرایندهای جهانیشدن فرهنگ، میتواند هویت جوامع را به خطر اندازد، یکی دیگر از آثار ارزشمند اجرائیشدن پیوست فرهنگی است 4ـ1ـ با شکلگیری یک جامعه توسعهیافته مبتنی بر اعتقادات اسلامی است که الگوئی عملی و موفق برای حفظ هویت کشورهای اسلامی و ایجاد یک هویت مشترک برای مقابله با استکبار جهانی فراهم میشود و این مهم وقتی فراهم میشود که ارزشهای اعتقادی و اخلاقی، خود را در سازمانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز عینیت بخشد. 2. نقش اصلاحی پیوست فرهنگی در رفع موانع ساختاری و فرهنگی برای توضیح این مطلب، لازم است ضمن اشاره به موانع ساختاری موجود، نسبت آنرا با پیوست فرهنگی تبیین کرد. 1ـ2ـ تضادآفرینی فرایندهای نوسازی جامعه با فرهنگ اصیل اسلامی گرچه همواره مدیریت ارشد نظام اسلامی بر ضرورت استقرار تفکر و اندیشه دینی در تنظیم امور جامعه پافشاری میکند، اما لزوم نوسازی و توسعه کشور نیز ما را مجبور میسازد، علاوه بر تولید علوم و فنآوری در داخل کشور، از یافتههای علمی و فنآوریهای نوین جهانی بهرهبرداری نمائیم و چون در زوایای پنهان و آشکار این علوم، بویژه علوم انسانی و فنآوریهای نوین، و تمامی نرمافزارهای مختلفی که در خدمت انسانها قرار میگیرد، نوعی جهانبینی و گرایشات اعتقادی نهفته است، بیتوجهی به ماهیت فرهنگساز این پدیدهها، همواره یک سلسله تضاد را در جامعه اسلامی تزریق کرده است و مقاومتهای پنهان و آشکاری را در روند توسعه و پیشرفت کشور فراهم میسازد، این تضادها در طول 300ـ200 سال اخیر همواره جریان داشته و بسته به توازن قوا، یکطرف در موضع نفوذ و حمله و یکطرف در موضوع دفاع بوده است، نگاهی به حوادث دوران مشروعیت و درگیریهای نیروهای مذهبی با رژیم پهلوی و تضادها و درگیریهای جریانهای سیاسی امروزین، همه و همه، نمادهائی از این فرایند است. یعنی یک تضاد فرهنگی و اعتقادی است که خود را به عرصه فعل و انفعالات فعالیتهای سیاسی و اجتماعی منتقل میکند. تهیه «پیوست فرهنگی» برای فعالیتهای اصلی و محوری مربوط به سازندگی کشور، موجب میگردد، این تضادهای مخرب در فضای سیاسی کشور با بیانی مبتنی بر علم و اصول دینی در چارچوب مباحث علمی و کارشناسی و در درون مباحث عرصه فرهنگ، مورد بحث و بررسی قرار گیرد و کمکی باشد در کاهش تضادهای سیاسی کشور. 2ـ2ـ عدم تعادل در توسعه همهجانبه کشور یکی از موانع عمده کندی پیشرفت ایران در شرایط امروز، عدم توسعه متوازن بخشها و ابعاد مختلف تشکلدهنده جامعه است، همانطور که همگان شاهد هستیم، مجموعه عواملی مانند پیشرفت علوم و فنون جدید در کشورهای پیشرفته، امکان انتقال نتایج این پیشرفتها در قالب کالا و خدمات مدرن در کشورهایی مثل ایران، که بدلیل داشتن درآمدهای نفتی، بدون لزوم دستیابی به پیشرفت متوازن، امکان این انتقال را داشتهاند و در نتیجه انتقال بخش اعظم استعدادهای درخشان در بعضی از عرصههای نوین مثل پزشکی و مهندسی، موجب گردیده است که نتوانیم متناسب با تحولات اقتصادی و سیاسی جامعه، در حوزه مسائل فرهنگی توسعه و پیشرفت داشته باشیم و همین امر موجب گردیده است، بسیاری از کاستیهای موجود در فرهنگ عمومی جامعه، مانع پیشرفت سریعتر اقتصادی و اجتماعی و حتی عرصه سیاسی بشود، نگاهی به ضعفهای بنیادین و اساسی که در سازمانهای فرهنگی اعم از مردمی و دولتی و انفعالی که در مقابل تهاجم فرهنگی غرب داریم، همگی نمادهائی از این توسعه نامتعادل است، که انتظار میرود با سازماندهی صحیح برای دستیابی به «پیوستهای فرهنگی» جهشی در جبران کاستیهای تاریخی عرصه مباحث کارشناسی فرهنگ ایجاد شود. 3ـ2ـ کاستیهای و عوارض ناشی از ساختارهای سیاسی در فرایندهای مردمسالاری از دیدگاه اسلامی، مشارکتدادن مردم در امور جامعه، جزئی از فرایند رشد و تعالی فکری مردم و ابزاری است برای حفظ سلامتی کارگزاران حکومتی و در اصل و ضرورت تعمیق و گسترش آن، هیچ شک و تردیدی روا نیست، اما نوع و نحوه سازماندهی تحقق این مشارکت میتواند فواید و عوارض گوناگونی را در برداشته باشد. آنچه حاصل تجربه سیساله نظام مقدس جمهوری اسلامی است، اینکه در کنار انواع آثار مثبت و سازنده خصوصیت جمهوریت نظام، این عوارض منفی را هم شاهد بودهایم که مجالس شورای اسلامی و دولتها بواسطه گرایش ذاتی به جلب رضایت اکثریت مردم، همواره مسائلی را مورد توجه قرار دادهاند که نگرانی روزمره مردم باشد و راهحلهای کوتاهمدت داشته باشد و نتایج آن بصورت ملموسی قابل عرضه باشد. بدیهی است که در چنین شرایطی، هیچگاه دولتها و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی بصورت فراگیر و جدی درصدد شناخت معضلات فرهنگی و دستیابی به راهحلهای مناسب و جامع نباشند. شاید بهمیندلایل باشد، که مقام معظم رهبری همواره توقعات جامع خود در عرصه فرهنگ را خطاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح فرمودهاند، مباحثی چون لزوم مهندسی فرهنگی، لزوم حضور شورا در مراحل تدوین برنامههای پنجساله توسعه، ضرورت تهیه طرح جامع تحول در نظامهای آموزشی کشور و در آخرین تذکر خود از ضرورت وجود «پیوست فرهنگی» برای طرحها و فعالیتها سخن گفتهاند. ایجاد اجبار قانونی در مجلس شورای اسلامی برای تهیه «پیوست فرهنگی» برای همه طرحها و لوایحی که به مجلس میآید یا در سطح هیئت دولت مورد بررسی قرار میگیرد، میتواند گامی بلند در رفع حاشیهنشینی فرهنگ در فرآیند مردمسالاری باشد، به عبارتی تهیه «پیوست فرهنگی» برای طرحها و لوایح قانونی است که مردمسالاری دینی را تجلی عینی میبخشد. 4ـ2ـ عوارض مخرب ناشی از برونزا بودن ا قتصاد وقتی فرایند تولید ثروت در یک جامعه، حاصل تحول در مغزها، اندیشهها و علمیشدن روابط درونی جامعه باشد و از دل این تحول بنیادین، سازمانهای مناسب اجتماعی شکل بگیرد، از حاصل این تحول فکری و شکلگیری سازمانهای مدرن با بهرهگیری از مزیتهای اقتصادی درون یک جامعه، تولید ثروت، روندی مستمر و پویا پیدا میکند و دولتها بدون مداخله وسیع در اقتصاد، با گرفتن مالیات مناسب از ارزش افزودههای تولید شده در سازمانها و شرکتهای مدرن کوچک و بزرگ جامعه، به انجام وظائف اصلی خود، یعنی تامین زیرساختهائی چون امنیت داخلی، دفاع از مرزها و حفاظت از حقوق شهروندان میپردازند و بدیهی است که در چنین روندی یکی از سرمایههای اصلی هر جامعه، دانش نیروی انسانی، و اعتقادات، باورها و گرایشات افراد جامعه در تنظم مناسبات اجتماعی آنها خواهد بود و فرهنگ جامعه یکی از متغیرهای مهم و کلیدی در سرعتبخشیدن به تحولات جامعه تلقی میگردد و متناسب با درک این اهمیت است که اختصاص نیروی انسانی خلاق و ایجاد رشتههای مختلف دانشگاهی در حوزه تولید دانش و حل مسائل فرهنگی جامعه شکل میگیرد و بدنبال آن، ایجاد سازمانهای موثر اجتماعی برای زدودن نقاطضعف از فرهنگ عمومی جامعه فرایندی کاربردی پیدا میکند و بدینترتیب جامعه متعادلی با توسعهای درونزا و پایدار شکل میگیرد، اما وقتی منبع ثروتی برای جامعهای بدست میآید که برای دستیابی به آن تحولات درونی اقتصاد لازم نباشد، بلکه خود خریداران آماده باشند که با استخراج این منابع، بخشی از مابهازاء ثروت منتقل شده را در اختیار بگذارند، از حاصل این ثروت یک بار مصرف در کنار دهها آثار مثبت، مجموعهای از نابسامانیها و نارسائیهای فرهنگی و سازمانی در چنین جوامعی شکل میگیرد که از مهمترین آنها، نابسامانی ساختاری در سازمانهای اجتماعی است که در ادبیات نظریهپردازانی که در رابطه با موانع پیشرفت و توسعه کشور سخن گفتهاند بصورت تفضیلی بدان اشاره شده است، از جمله تبیین این مسئله، که یکی از عوامل کندی پیشرفت اقتصاد ایران، مداخله گسترده دولت ها در امور اقتصادی، وجود سازمانهای بزرگ، اما دارای معایب بوروکراتیک و ترمزکننده در فرایند توسعه است، که این عوامل خود در فرایندهای بعدی، زمینهساز شکلگیری فرهنگی میشوند که این روزها در بیانات مقام معظم رهبری به عنوان نارسائیهای فرهنگ عمومی بدان اشاره میشود.[4] تدوین «پیوستهای فرهنگی» مناسب و علمی در مرحله نخست جامعه را با عمق و جزئیات این موانع فرهنگی آشنا میسازد و در مرحله بعد به شناخت راهکارهای عملی و موردی در عرصه واقعی تصمیمگیریهای روزمره هدایت میکند. 5ـ2ـ گسست در اتخاذ سیاستها و فعالیتها اجرائی برداشتهای کلی از مفاهیم دینی و اعلام سیاستهای راهبردی و عدم انطباق آنها با واقعیتهای اجتماعی، موجب میگردد، جریانهای مختلف سیاسی در موقع استقرار، بیش از حد موفقیت خود را در جابجائی نیروهای مدیریتی و کارشناسی تشخیص دهند و بطور طبیعی تجربیات گرانقیمتی به حاشیه رانده شود و در بسیاری از موارد نیروهای جدید نیز پس از سعی و خطای فراوان به همانجا برسند که نیروهای قبلی رسیدهاند، تکرار این مسئله در دولتهای قبلی و دولتهای آینده، خسارتهای جبرانناپذیری به روند توسعه کشور وارد میکند که البته تامین این خسارتها از محل درآمدهای نفتی، اجازه نمیدهد عمق و ابعاد این خسارتها روشن گردد. اگر بپذیریم که کشوری مثل ایران که برای خود اصول و مبانی ثابتی دارد، با روشنشدن نوع امکانات و توانمندیهای خود، باید برنامههای بلندمدت و نسبتاً ثابتی را پیگیری نماید و نمیتواند و نباید در هر دورهای، سیاستها و راهبردهای حاکم بر برنامههای توسعه خود را تغییر دهد، بخشی از این معضلات برمیگردد به بیان کلی مفاهیم در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی، که امید است با تدوین «پیوستهای فرهنگی» برای تمامی فعالیتهای عمده کشور تا اندازه زیادی ثبات به برنامههای توسعه بازگردانده شود و خسارتهای ناشی از جابجائی مدیران و کارشناسان ارشد کاهش یابد. 6ـ2ـ عدم وجود انسجام تصمیمگیری برای شکلگیری پایههای تمدن جدید ایرانی و اسلامی وقتی انتظار داریم با گذشت چند دهه از عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی، آثار شکلگیری تمدنی تازه را مشاهده کنیم، لازمه آن، حضور جهانبینی و اندیشه ناب اسلامی در تمامی نمادهای کلامی، ارتباطی، معماری، شهرسازی و ساختارها و سازمانهای ادارهکننده یک جامعه است، به ترتیبی که وقتی یک فرد خارجی وارد جامعه ما میشود، این تفاوت برای او مشهود بوده و احساس نماید در بطن این جامعه، شکل متعادل و زیبائی از یک حیات متفاوت در حال شکلگیری است. پیشنیاز تحقق این امر، ایجاد یک فرهنگ منسجم اسلامی است، تا بتدریج آثار این فرهنگ در سازوکارهای ظاهری جامعه، تجلی پیدا کند. در حال حاضر سرعت تغییرات در جامعه ما، موجب گردیده است که در بسیاری از موارد از جمله فرهنگ تغذیه، لباسپوشیدن، معماری، شهرسازی ، زبان و ادبیات و نوع سازماندهی امور اجتماعی، مجموعه نامتعادل و بعضاً متضادی از انواع فرهنگها را مشاهده نمائیم و علاوه بر احساس بیهویتی در نسل جدید، روحیه یاس و ناامیدی و باری بهرجهت، در بخشهائی از افراد جامعه ظاهر شود، ایجاد یک سازوکار منسجم مدیریت شده برای سیاستگذاری در نحوه تدوین «پیوست فرهنگی» طرحها و پروژهها، میتواند در یک روند تدریجی بسیاری از این نابسامانیها را حلو فصل نماید و بستر جامعه را برای ایجاد زیرساختهای تمدنی جدید، مبتنی بر اصول و اندیشه اسلامی همراه با بهرهگیری از علوم و فنآوریهای جدید فراهم سازد. 7ـ2ـ شناخت عالمانه موانع فرهنگی توسعه بخشها علاوه بر آثار مثبت برشمرده شده برای «پیوست فرهنگی» برای رفع موانع اساسی پیشرفت و توسعه کشور و آثاری که در راستای احیا و تقویت فرهنگ اسلامی بوجود میآورد، نتایج دیگری از فرایند تهیه پیوستهای فرهنگی انتظار میرود و آن شناخت و اصلاح موانع فرهنگی فراراه توسعه و افزایش اثربخشی همه فعالیتهای اقتصادی،سیاسی و اجتماعی است که بدلیل وجود درآمدهای نفتی در بسیاری از موارد ناشناخته مانده است. 8ـ2ـ ضرورت تسریع در مهندسی فرهنگی جامعه در کنار نقشی که جریان تدوین پیوست فرهنگی برای رفع اینگونه نارسائیهای زیربنائی میتواند ایفا نماید، بحث پیوست فرهنگی، اگر بدرستی شناخته و سازماندهی شود، همچون اصلاح اقتصاد خرد زیربنای اصلاح اقتصاد کلان جامعه است و میتواند در روند عملیاتیشدن «مهندسی فرهنگی» جامعه تسریع نماید و جریان تنظیم داده و ستاده از کل به جزء و از جزء به کل را سامان بخشد و زمینهساز ایجاد یک انسجام و تعادل در همه ابعاد تحولات کشور گردد، چرا که فشردهترین تعریف برای مهندسی فرهنگی عبارت است از: هماهنگ کردن بازخوردهای فرهنگی کلیه فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، قضائی، انتظامی، اداری و غیره با اهداف فرهنگی کلان جامعه است و این معنا جز با پیشبینی «پیوست فرهنگی» برای کلیه تصمیمات مهم کشور عملی نخواهد شد. و از همین رهگذر است که بخش زیادی از هزینههای مراحل مطالعاتی و فعالیتهای اجرایی که بر مبنای پیوست فرهنگی پس از مطالعه و تدوین انجام میشود بازگشت اقتصادی پیدا میکند و بخشی از آن بصورت غیرمستقیم در اقتصاد ملی ظاهر میگردد و میتوان با منطق اقتصادی، یارانههای مورد نیاز برای تحقق این امر را توجیه نمود، ضمن اینکه اگر این اتفاق هم حاصل نشود، نفس رسالت حکومت مبتنی بر اصول و مبانی دینی ایجاب میکند، بخشی از بیتالمال را برای تحقق آرمانهای اعتقادی جامعه هزینه نمایند. 9ـ2ـ تقاضا آفرینی برای نهضت نرمافزاری و کرسیهای نظریه پردازی ضرورت نظریهپردازی برای یک جامعه، وقتی معنا پیدا میکند، که نخبگان و دانشمندان یک جامعه باور داشته باشند، بسیاری از نظریات حاکم بر علوم انسانی غرب، نمیتواند راهگشای حل مسائل جامعه ما باشد، این اتفاق وقتی حادث میشود که سه مجموعه، حوزه، دانشگاه و اجرا که در حال حاضر بسیار دور از هم به فعالیت مشغولند، با تقاضا و سؤالات جدی مدیران اجرایی با هم پیوند بخورند، به نظر میرسد در صورت شناخت صحیح ابعاد پیوست فرهنگی برای تصمیمات مهم در عرصه اجرا، این ارتباطات براساس نیازهای واقعی جامعه تحول پیدا کند. 1ـ مقام معظم رهبری خطاب به اعضای شورای انقلاب فرهنگی 1383: امروز وسائل ارتباطی بسیار پیشرفتهای که وجود دارد، مثل جریانهای متعددی که به دریا میریزند، دارند چیزهایی را به درون جامعه ما منتقل میکنند کتاب، مجله، روزنامه، کالاها و ابزارهای صنعتی میآید و هرکدام حامل فرهنگی هستند، مصنوعات موجود دنیا هرکدام با خود بخشی از فرهنگ را وارد کشور میکنند. 1ـ مقام معظم رهبری خطاب به اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی 1382: در نظام اسلامی و برمبنای تفکر اسلامی، قدرت و ثروت مقدمه است برای این که انسانها از لحاظ فکر، اخلاق، فضایل و علم تعالی پیدا کنند و پیش بروند. 1ـ مقام معظم رهبری خطاب به شورایعالی انقلاب فرهنگی (1382): حق بزرگی است که مردم برگردن حکومت دارند، حق رشد فضیلتها و پیشرفت در زمینه معنویات: این حق را باید حکومت ایفاا کند، این مطلب مهمی است که باید برایش برنامهریزی و فکر شود. 1ـ مقام معظم رهبری 1382: یکی همین مسألهی فرهنگ به معنای خاص یعنی اخلاق، رفتار، فضائل، معنویات و عقاید در جامعه است که بایستی پالایش و رشد پیدا کند .... این را واقعاً باید سنجید و براساس آن پیش رفت. دالوند